امیر با همسرش ثریا در کالیفرنیا زندگی می کند. او تماسی از سوی عمویش رحیم خان دریافت می کند که از او می خواهد به افغانستان سفر کند و پسر خدمتکار و دوست دوران کودکی امیر، حسن، را نجات دهد.