پدربزرگ وارد اسبی را که پیدا کرده بود به نوه‌هایش می‌دهد که آن را در آپارتمان برج خود در دوبلین نگه می‌دارند. اسب از آنها دزدیده می شود و دو پسر جوان برای یافتن آن و فرار بر روی آن اقدام می کنند.