شیخار عاشق پوجا است و دوست دارد با او ازدواج کند. پوجا تنها دختر چودوری ، سیب چشمش است و او موافقت می کند که او را با شیخار ازدواج کند. شیخار به پدر و مادر ، پدر و نامادری خود اطلاع می دهد و ...